با خود چه کرده ایم؟
امروز، شعرهای مهدکودک برادرزاده ام را می خواندم:
«خوشحال و شاد و خندانیم...»
با خود چه کرده ایم؟
چیدن آن میوه ی ممنوعه «به تعبیر شریعتی میوه ی آگاهی»
ارزشش را داشت؟
این آگاهی ماست که ما را از بهشت کودکانه مان به این
کویر غم آلوده می کشاند یا نادانی ما؟
احساس می کنم کم بچگی کرده ام!
حال، بچگی کردن و حتی جوانی کردن را
بلد نیستم!
غمی نیست عزیز!هرگز!
تنها
از دست خودم شاکی ام...
از پیامک های من
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 15:44 توسط علی صادقی منش مزینانی
|